ابـرها ، میان باریدن و نباریدن دو دل بودنــد
و در رویای خاکستری خـود پرسه می زدنــد !
منتظر باران بودم ...
چه فرقی می کرد؟
گـیرم باران هم نمی بارید
منتظر بهانه بودم !
پنجره را بستم و گریستم...
قول می دم اگه همین طور پیش برین ، وبلاگتون یکی از پربیننده ترین وبلاگها بشه در تعجبم که چرا تا الان مهجور مونده!
ممنون دوست عزیز ولی علاقه ای به پر بیننده ترین شدن ندارمدوست دارم واسه دله خودم بنویسم
قول می دم اگه همین طور پیش برین ، وبلاگتون یکی از پربیننده ترین وبلاگها بشه
در تعجبم که چرا تا الان مهجور مونده!
ممنون دوست عزیز ولی علاقه ای به پر بیننده ترین شدن ندارم
دوست دارم واسه دله خودم بنویسم